عرشیان

خـــوش آمـدیـــد

عرشیان

خـــوش آمـدیـــد

عرشیان

وبلاگ عرشیان وبلاگی است برای قدمی به سمت خدا برداشتن و آمادگی برای ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وعرشی شدن
باشد که در رکابشان سربازی کنیم.

پیوندها
و اینان کشور را به غارت زدگی و غرب زدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست، قادر به جلوگیری نباشند و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه. زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع بی سر و صدا هر چه هست به جیب آنان می ریزد. پس اکنون که دانشگاه ها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است بر همه ما لازم است به متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاه به انحراف کشیده شود و هر انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن بکوشیم و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پرتوان جوانان دانشگاه ها و دانشسراها انجام گرفت که نجات دانشگاه از انحراف کشور و ملت است.»
وصیتنامه سیاسی - الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی «ره»، صحیفه نور، ج 21، ص 185.
این بخش از وصیتنامه را می توان در چند محور زیر دسته بندی کرد:
1. به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت بویژه دانشگاه ها توسط دشمنان
2. خنثی کردن تلاش دشمن برای جداسازی دانشگاهیان و حوزویان
3. سیاستهای غربی و شرقی در دانشگاه ها و لزوم مبارزه با آن
4. جلوگیری از انحراف دانشگاه
5. لزوم برخورد با خط های انحرافی در دانشگاه
1. به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت بویژه در دانشگاه ها توسط دشمن:
اگر آثار و نوشته ها و گفتارهای امام خمینی را - که برای همیشه شاخص و الگوی فکری و عملی ماست- بررسی و بازخوانی کنیم، خواهیم دید که آن پیر فرزانه با نگرش جهان شمول و ژرف اندیشی خاص خود، توجه و اهتمام ویژه ای به مسئله فرهنگ و مراکز تعلیم و تربیت اعم از آموزش و پرورش دانشسراها و دانشگاه ها داشتند و این برای کسی که سکاندار انقلاب فرهنگی در جهان اسلام است طبیعی و ضروری است، چرا که انسان ها شخصیت خود را از این مراکز آموزشی و تربیتی می گیرند و پس از دامن پدر و مادر - که آن هم در جای خود مهم است - نوبت به این مراکز می رسد. نقش این مراکز در معلمان و مربیان و حتی محیط اجتماعی آنقدر مؤثر و سازنده است که با قاطعیت می توان گفت که چه بسا مربی و معلم و محیط، مسیر یک انسان را از آنچه در دامن پدر و مادر آموخته کاملاً تغییر می دهد و به بیراهه می کشاند و حتی اگر آن کس مثل پسر نوح، فرزند پیغمبر باشد میراث نبوت را از دست وی می گیرد و به ضلالت و گمراهی می کشاندش. همان گونه که مربی صالح می تواند انسان را مانند پسر یزید بن معاویه، از فساد خانوادگی پیراسته کند.
بنابراین یکی از سیاستهای اصولی مسئولان نظام باید اصلاح ساختار آموزش و پرورش و دانشگاه چه از نظر کتاب و منابع درسی و چه از نظر معلم و مدرس و استاد و چه محیط آموزشی و اجتماعی و مدیریت شامل وزارت و ریاست مراکز علمی و تربیتی و فرهنگی باشد. این چهار اصل منشأ تحول در محیط دانشگاه و موضوع بحث ماست: منابع درسی، استاد، مدیر و محیط. تمام فرایند تحول رامی توان در این چهار عامل خلاصه کرد و اگر قرار باشد یکی از این چهار اصل را به عنوان اصل برتر نام ببریم، باید به «مدیریت» اشاره کنیم؛ مدیریت فرهنگ، شامل وزیر و زیرمجموعه اش و ریاست دانشگاه و زیرمجموعه آن. بنابراین برای تحول فرهنگی در مرحله اول باید به سراغ مدیریت ها رفت. چرا که همه چیز را یک مدیر مدبر می سازد. مدیر مدیر و شجاع و پرتلاش می تواند یک وزارتخانه یا یک دانشگاه را درست کند و یک مدیر ضعیف و ترسو و تنبل و بی کفایت همه چیز را به تباهی می کشد. امیرمؤمنان علی «علیه السلام» در یک سخن کوتاه اما پرمغز می فرماید: « سوءُ التّدبیر سببُ التّدمیر» یعنی تدبیر بد و مدیریت بی کفایت، سبب ویرانی است.
این موضوع هر چند تمام عرصه های مدیریت اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تا مدیریت یک نهاد و سازمان و کارخانه و مؤسسه و خانه و اعضای خانواده را شامل می شود که در جای خود شایسته توجه و تأمل است. اما بحث حاضر، مدیریت فرهنگی دانشگاه ها را هدفگیری کرده است.
چنانچه گفتیم مدیریت فرهنگ از نظر امام خمینی، بسیار تأثیرگذار و تعیین کننده است. حقیقت این است که همه مشکلات ما از ضعف مدیران فرهنگی بویژه در عرصه دینی و اخلاقی و علوم انسانی است. شاید این نظر برای خواننده گران بیاید و آن را حمل بر بدبینی به مدیران فرهنگی کند، اما یک محاسبه روشن، باور آن را آسان می کند. نگاهی به خروجی های مدارس و دانشگاه ها و اینکه چه تعداد از آنها با مسائل اعتقادی، اخلاقی و عملی حتی در حد قرائت ساده قرآن و حدیث آشنایی دارند و یا اینکه چقدر در تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی توان دارند، تأییدی بر این ادعاست. همچنین به سیمای دانشگاه نگاه کنید و لباس های چسبان پسر و دختر و آرایش های تند و عروسکی و ارتباطات سهل و آسان دو جنس مخالف را که زیر نظر رؤسای دانشگاه ها و حتی نمایندگان نهاد نمایندگی ولی فقیه و مسئولان معارف صورت می گیرد و بی تفاوتی و وادادگی در برابر این تهاجم فرهنگی را در سطح اساتید و مسئولان این مراکز به ارزیابی بنشینید و گاه تحرکات سیاسی انحرافی و اطاق توطئه و نشریات ضد انقلابی دانشجویی را ملاحظه کنید، آن وقت باور خواهید کرد که مدیران فرهنگی ما بسیار ضعیف و بی تفاوتند؛ تحولخواه و با انگیزه و خط شکن و پرکار و شجاع نیستند.
البته خود نگارنده نیز که سالها کار فرهنگی کرده و صدها کلاس درس با دانشجویان داشته است، دشواری این راه را می فهمد، اما در عین حال آن را ناممکن نمی داند، به شرط آن که مدیر و استاد، زمان شناس، سیاست شناس و روانشناس باشند و بخواهند و بدانند که خواستن توانستن است و با برنامه درست حرکت کنند نه باری به هر جهت و انفعالی و بی برنامه.

بی تفاوتی مسئولان انتظامی و مدیریتی
 

دانشگاه با محیط اجتماع فرق دارد. در جامعه همه جور آدم راه می روند و جلوگیری از ناهنجاریها و فساد اخلاق، تدبیر و سیاست و ساز و کار خاص خود را دارد و نهاد مسئول آن نیروی انتظامی است که متاسفانه این روزها کنار کشیده و خلع سلاح شد و موضع ضعف اتخاذ کرده و لذا شاهد هنجارشکنی های روزافزون هستیم. مواد مخدر، بزهکاری، آدم ربایی، سرقت، بدحجابی، کشف حجاب، گستاخی، دهن کجی به ارزشها بوسیله مانکن ها و لمپن های خیابانی زیر نگاه نیروی انتظامی بی پاسخ مانده چرا که او را خلع سلاح کرده اند و با یک اخم کردن او را از وظیفه ذاتی اش بازداشته اند که البته نیروی انتظامی نمی بایست به این اخم کردن از سوی هر کس که باشد اعتنایی کند و باید به انجام وظیفه ذاتی اش بپردازد.
فصل مفصلی از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که به تأیید رهبر معظم انقلاب رسیده است درباره وظایف نیروی انتظامی است. این مصوبه این روزها بی جواب مانده و مسئله حجاب و عفاف به محاق فراموشی سپرده شده در حالی که فرماندهی نیروی انتظامی را فرمانده کل قوا تعیین می کند و این نیرو می بایست با شجاعت و قاطعیت از سیاستهای فرهنگی مورد تایید رهبر معظم و نظام تبعیت کند نه از هیچ مقام دیگری که خواسته های خلاف این وظیفه ذاتی دارد، چرا که مدیریت، سلیقه ای و دلبخواهی نیست. به هر حال این گریز به مسئله حجاب و عفاف ضروری بود؛ چرا که آن را بسیار مهم می دانیم و به مسئولان امر هم اعلام می کنیم ما همراه با ملت بزرگ و غیور هستیم و در مسئله حجاب کوتاه نخواهیم آمد پس بهتر آن است که سر عقل بیایند و به وظیفه قانونی خود عمل کنند و به ارزشها و خواسته های ملت مسلمان احترام بگذارند و به فرموده امیر مؤمنان «ع» رضایت عامه مردم را به رضایت جمع خاص هوسباز نفروشند که دنیا و آخرت خود را در این سوداگری باخته اند.
اما دانشگاه: گفتیم که دانشگاه وضعیت خاص خود را دارد و خانه فرهنگ ملت محسوب می شود. برای هر دانشجو از جیب ملت هر سال چندین میلیون هزینه می شود. کلاس و استاد و خوابگاه و امتیاز و مدرک تحصیلی و دیگر هزینه های تحصیل دانشجو را دولت از بیت المال می پردازد. به همین ترتیب، رئیس دانشگاه پدر این خانه است و استاد و معلم نیز پدر معنوی دانشجو هستند. از نظر انضباطی هم باید قاعده و قانونی بر این خانه حاکم باشد و رئیس دانشگاه و معاونان فرهنگی و دانشجویی، مجری این قانون و مسئول نظارت بر عملکرد دانشگاهند و مسئولان حوزه های نمایندگی ولی فقیه نیز پاسداران ارزشهای اسلامی در این خانه.
در چنین فضایی دانشجو یله و رها نیست که هر گونه دوست دارد بیاید و برود و بپوشد و رابطه برقرار کند. اگر چنین اتفاقی افتاد مسئولان دانشگاه باید پاسخگو باشند چرا که در نظام اسلامی می بایست با شاخص های دینی و فرهنگ حاکم عمل شود. هیچ کانون یا سازمان فرهنگی و دانشگاه دنیا بدون قید و شرط نیست؛ دانشگاه های دنیای سکولار نیز برای دانشجویان پسر و دختر و کارکنان خود ضوابط، مقررات و محدودیتهایی دارند و برای پوشش در دانشگاه ها و آرایش و پیرایش آیین نامه ها و قوانین مدونی دارند که دانشجو می بایست طبق آن عمل کند.
رویکرد نظام دانشگاهی در کشور اسلامی ایران با منسوخ شدن فرهنگ شاهنشاهی و غربی، محوریت فرهنگ اسلامی است. مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز 27 نهاد را ملزم به رعایت مقررات خاص کرده و برای آموزش و پرورش و وزارت علوم و دانشگاه ها دو فصل اختصاص داده است. در اینجا مصوبه مذکور را در بخش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و دانشگاه ها خلاصه می کنیم:
1. تدوین برنامه جامع فرهنگ عفاف و حجاب.
2. آشنا ساختن دانشجویان - بویژه دختران - با توطئه ها، زمینه ها، روش های نفوذ فرهنگ غرب و تأثیر منفی آن در عفاف و حجاب.
3. انتشار فصلنامه علمی - پژوهشی برای توسعه فرهنگ عفاف.
4. نظارت جدی بر اجرای آیین نامه انضباطی دانشجویی در محیط دانشگاه ها، دانشکده ها، خوابگاه ها، اردوگاه ها و همایش های دانشجویی برای توسعه فرهنگ عفاف.
5. تقدم رعایت کنندگان حجاب و عفاف و حمایت از نخبگان با حجاب و معرفی افراد نمونه محجبه.
6. حمایت از پایان نامه های دانشجویی مرتبط با گسترش فرهنگ عفاف و حجاب.
7. رعایت آسایش سرزمینی در جذب دانشجویان بومی.
8. برگزاری میزگرد و انجام مناظره درباره فلسفه عفاف و حجاب.
9. آموزش، ساماندهی و به کارگیری نیروهای آگاه از میان زنان برای نظارت بر رعایت حجاب و پوشش مناسب، همراه با روش های ناپسندیده و احترام به حریم افراد.
10. تهیه و نشر کتب، مقالات و جزوات تخصصی در زمینه تقویت بنیه اعتقادی و دینی و توسعه فرهنگ عفاف برای والدین و دانشجویان توسط دفتر نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها.
11. آموزش و به کارگیری جوانان، آشنا به معارف اسلامی و ارائه مشاوره برای گسترش فرهنگ حجاب.
12. برخورد غیر مستقیم با عوامل فساد و پوشش نامناسب از طریق تشکل های دانشجویی.
13. به کار نگرفتن کارکنان بی تفاوت به ارزش ها و فاقد صلاحیت در دانشگاه ها
14. تهیه گزارش سالانه از وضعیت حجاب و عفاف در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی سراسر کشور و نشان دادن نتایج اجرایی راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی.
15. حمایت از تشکل های فعال دانشجویی جهت اقدامات مناسب در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف.
16. تأکید بر ضرورت رعایت پوشش و الگوهای اسلامی توسط کارکنان و دانشجویان و اساتید و آرایش نکردن در دانشگاه ها.
17. آشنا کردن دانشجویان با شرایط ازدواج آسان و تشکیل خانواده به کمک ازدواج های دانشجویی.

مصوبه ای که در ادارات و دانشگاه ها دفن شده
 

یک بار دیگر مصوبات مزبور را بخوانید و قضاوت کنید این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی (که به فرموده امام خمینی مصوبات آن به مثابه قانون و لازم الاجراست و به دستور رهبر معظم تدوین شده و دولت بویژه وزارت علوم و دانشگاه ها موظف به ابلاغ و اجرای آن بوده و هستند) اکنون در چه حالی است. اصولاً آیا دانشگاه ها و سایر وزارتخانه های دولتی نسخه ای از این مصوبه را در اختیار دارند و اگر دارند در کدام قفسه مدفون شده است؟! و با همه اصراری که قانونگذار بر اجرای مصوبه حجاب و عفاف داشته است، در عمل چه کرده اند؟ و چرا ما نتوانسته ایم دانشگاه اسلامی را که آنگونه که حضرت امام می خواست ایجاد کنیم؟ در علوم انسانی و معارف دینی و تربیت دانشجوی آراسته چه مقدار موفق بوده ایم؟ آیا توجه داریم که دشمنان ما روی نسل جوان و دانشجو چه سرمایه گذاری کرده اند و می کنند و بودجه های جنگ نرم تا چه حد رو به افزایش است؟ آیا برای علاج این مشکل فکری کرده ایم؟ آیا در دانشگاه های ما اساتید سکولار و لائیک آزادانه هر چه می خواهند با کمال جرئت به بچه های مردم تزریق نمی کنند؟ آیا توجه داریم که دشمنان ما برای آینده این نسل همانند اندلس سرمایه گذاری می کنند؟ آیا مسئولان فرهنگی ما از مردم پرسیده اند که آیا اجازه دارند علاوه بر سرمایه های انسانی، سرمایه های مادی را در چنین فضایی هزینه کنند بدون اینکه به معنویت اهتمام داشته باشند؟ یک بار دیگر وصیتنامه امام را درباره دانشگاه بازخوانی کنیم آنجا که گفته اند: « بر همه ما لازم است به متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاه ها به انحراف کشیده شود و هر جا انحرافی به چشم می خورد با اقدام سریع به رفع آن بکوشیم.»
در پایان این نوشته به سخن دیگری از امام خمینی توجه کنیم که فرمود: « خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی - علمی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه ها در سطح کشور، آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه کرد و ما می دانیم که اگر با دقت ریشه یابی کنیم آنچه بر ملت می گذشته و اکنون می گذرد - حتی جنگ تحمیلی - سرچشمه از دانشگاه غرب زده و متخصصان غیرمتعهد و وابسته گرفته است» (صحیفه نور، ج 19، ص 80).
مسئولان فرهنگی کشور و مدیران دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی کشور، امروز که 33 سال از پیروزی انقلاب اسلامی و بیش از 20 سال از این ابراز نگرانی های امام امت و دعوت ایشان به تلاش و کوشش در جهت اسلامی کردن روح و محتوای دانشگاه ها می گذرد، چه پاسخی برای این قصور و تقصیرها در انجام وظایف و مسئولیت های خود دارند؟
این نوشته را با پاسخ به سؤالی به پایان می بریم که شاید در بسیاری اذهان پیش آید و آن اینکه آیا این گونه اظهار نظر کردن درباره دانشگاه ها، منفی نیست؟ چرا که در دانشگاه های ما مدیران دیندار و دلسوز و اساتید متعهد و دانشجویان دینمدار بسیارند و بنابراین قضاوت باید منصفانه و واقعبینانه تر باشد! در پاسخ به این پرسش می گوییم: ما نیز حضور مدیران و اساتید و دانشجویان دیندار و متعهد را انکار نمی کنیم، اما بدانیم که این نیروهای متعهد بیش از آنکه خروجی سیستم موجود دانشگاهی باشند محصول انقلاب و فضای اجتماعی و خانوادگی اند و نگرانی این است که با توالی نسلها این روند رو به کاهش نهد و به سوی اضمحلال ره سپرد! لذا دانشگاه و سیستم آموزشی آن را باید به طور جدی، اسلامی کرد تا برای همیشه خروجی آن از نظر ایمانی و اخلاقی بیمه شود و این همان چیزی است که امام خمینی بر آن تأکید ورزیده است و رهبر انقلاب نیز با دغدغه ای جدی و توجهی ویژه به دانشگاهیان، همواره به تعمیق فرهنگ اسلامی همزمان با تولید علم و فناوری توصیه کرده اند و اصولا یکی از مسئولیت های شورای عالی انقلاب فرهنگی همین است.
نکته دیگر در این باره اینکه هر چند اکثریت نیروهای دانشگاهی دینمدار و پایبند به اصول انقلابند اما اگر در برابر جریان های خزنده ضد انقلاب و توطئه تهاجم فرهنگی موضع انفعالی داشته باشیم. ویروس خزنده فساد و ضعف اعتقادی و اخلاقی به دیگران سرایت می کند و آن اقلیت فاسد، بیماری و آلودگی را به بدنه دانشگاه و جامعه تسری خواهند داد. و تقلید از آن اقلیت فاسد و هنجارشکن تدریجاً نیروهای صالح را منحرف خواهد کرد. رمز مطلب این است که انسان برای سقوط، آمادگی بیشتری دارد تا صلاح و سداد. بویژه با عواملی که دشمنان سامان داده اند و ماهواره ها و اینترنت و صدها ابزار دیگر را به کار گرفته و عوامل آشکار و پنهان آنها دست از توطئه برنداشته اند و بر نخواهند داشت. اینها و موارد دیگر ایجاد می کند که در برابر توطئه های ضد فرهنگی و ضد اخلاقی، حساسیت و هوشمندی و قاطعیت داشته باشیم و بدانیم در این پیکار کسانی پیروز می شوند که سلاح مجاهده علمی و عملی را زمین نگذارند و خداوند هم وعده داده است که مجاهدان و یاری کنندگان دین را یاری خواهد داد: « ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.»
نویسنده: حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی رهبر
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 347
  • محمدحسین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">