صبر در نماز
صبر در مقابل نماز، بیشترین سفارش و تأکید آموزههای دین مبین اسلام را به خود اختصاص داده است. به تعبیر بزرگان، نماز، کبریت احمر است. در واقع، نماز، معراج مۆمن است و میتواند انسان را به مرتبهای برساند که نماز او، مکالمه و معاشقه با خدای سبحان باشد. البته این مکالمه مجازی نیست، بلکه حقیقی و واقعی است. وقتی که حمد و سوره میخواند، میتواند توجه داشته باشد و بیابد که خداوند متعال با زبان او، با وی حرف میزند. چه لذتی بالاتر از این مکالمه و معاشقه برای نمازگزار وجود دارد؟ البته کسی میفهمد و مییابد حمد و سوره او کلام خداست که با توجّه نماز بخواند و اهل نماز باشد.
مراتب نماز
نماز و سایر عبادات، معمولاً سه مرتبه دارند. مرتبه اول، نماز صحیح است. نماز صحیح نمازی است که مقدّمات و مقارنات آن مطابق دستور اسلام انجام شود؛ اگر کسی مطابق فتوای مراجع تقلید نماز بخواند، نماز او صحیح است و قضا ندارد و در روز قیامت تارک نماز محسوب نمیشود. در مقابل این نماز، نماز باطل قرار دارد.
مرتبه دوّم نماز که اهمیّت بیشتری دارد، نماز همراه با خضوع و خشوع است. نمازگزار، در این مرتبه از نماز، علاوه بر خضوع و رعایت آداب ظاهری و ادای صحیح کلمات و حرکات، خشوع دارد و دل او نیز به یاد خدا خاشع است. به عبارت دیگر، دل انسان هم همراه زبان او نماز میخواند. افراد متّقی چنین نماز میخوانند و خداوند هم نماز آنها را قبول میکند. چنان که در قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین»[2]
خداوند فقط از متّقین میپذیرد.
مرتبه سوّم از نماز، «نماز مبرور» است. نماز مبرور بدین معناست که علاوه بر اینکه نماز صحیح است و خداوند متعال آن را قبول میکند، پروردگار عالم به اقامه کننده آن تبریک و آفرین میگوید.
همه باید تلاش کنند نماز مقبول و نماز مبرور داشته باشند. کسی تصور نکند که اقامه چنین نمازی غیر ممکن یا سخت است؛ زیرا اساساً وضع نماز برای رسیدن انسان به چنین جایگاه ارزشمندی است. جایگاهی که در آن، بنده با خدای خویش معاشقه و مکالمه میکند و بالاترینِ لذّتها را میبرد. جایگاهی که اگر تمام دنیا را یک طرف و دو رکعت نماز را طرف دیگر قرار دهند، آن بنده به تمام دنیا و آنچه در آن است، پشت پا میزند تا توفیق درک آن دو رکعت نماز را بیابد.
«ألَرَکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»[3]
راهکار دستیابی به عالیترین مرتبه نماز
حال سۆال مهم آن است که چه کنیم به این مقام برسیم!؟ رسیدن به چنین مقام و جایگاهی بسیار مشکل است، امّا با صبر در اطاعت و استقامت در عبادت، امکانپذیر است.
قدم اوّل برای رسیدن به این مرتبه، آن است که بنده مقدمات نماز را به خوبی و با آداب آن، فراهم کند و قدم دوّم، اهمیّت جدّی به خود نماز به عنوان ذی المقدمه یا اصل کار میباشد. امّا باید دانست که مهمترین عامل، در همه زمینههای معنوی و از جمله در این موضوع، توفیق الهی است. بنابراین انسان باید توفیق دستیابی به این مقام بینظیر را از خداوند متعال بخواهد؛ اگر کسی حال معنوی پیدا کرد، لازم است به صورت جدی گریه و زاری کند و دعا کند که به چنین جایگاهی دست یابد.
صبر در مقابل نماز، بیشترین سفارش و تأکید آموزههای دین مبین اسلام را به خود اختصاص داده است. به تعبیر بزرگان، نماز، کبریت احمر است. در واقع، نماز، معراج مۆمن است و میتواند انسان را به مرتبهای برساند که نماز او، مکالمه و معاشقه با خدای سبحان باشد. البته این مکالمه مجازی نیست، بلکه حقیقی و واقعی است
البته کسب توفیق الهی، محتاج زمینه سازی توسط خود بنده است. صبر و استقامت در برابر نماز، مۆثرترین زمینه را برای دستیابی به نماز مقبول و نماز مبرور فراهم میکند و انسان را به جایی میرساند که هنگام اذان، حالت عجیبی پیدا میکند و خود بخود و با اشتیاق کامل به سمت نماز میشتابد.
جایگاه نماز در سیره معصومین«علیهم السلام»
همسران پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نقل میکنند که وقتی مۆذّن اذان میگفت، آن حضرت به اندازهای تلاطم درونی پیدا میکردند و تغییر حالت میدادند که گویی ما ایشان را نمیشناختیم و آن حضرت نیز ما را نمیدیدند.[4]
امام حسن مجتبی«سلاماللهعلیه» وقتی قصد رفتن به مسجد داشتند، غسل میکردند، بهترین لباسها را میپوشیدند و نظیر دامادی که به حجله میرود، آهسته آهسته به سمت مسجد حرکت میکردند. هنگام ورود به مسجد، با بدن لرزان، پای راست را داخل مسجد میگذاشتند و میفرمودند: «إِلَهِی ضَیْفُکَ بِبَابِکَ، یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِیءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ یَا کَرِیم»[5] سپس وارد مسجد میشدند.
بالاترین لذّت برای امام دوّم، همین حالت است. این حالات، در اثر صبر و استقامت هنگام عمل به واجبات خصوصاً نماز، پیدا میشود. همه معصومین«سلاماللهعلیهم» چنین حالاتی داشتهاند که اکنون مجال بازگویی آن نیست.
نماز، ملاک تفکیک مسلمان از غیر مسلمان
نماز یکی از ارکان مهم اسلام است[6] و در روز قیامت، مسلمان از غیرمسلمان به وسیله آن شناخته میشود. وقتی جهنمیان را به جهنم میبرند، نگهبانان جهنم به آنها میگویند:
«ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ»[7]
چه چیز شما را به جهنم آورد؟
در این آیه شریفه، «ما»، استفهامیه است؛ یعنی با تعجّب این سۆل را میپرسند. خزنه جهنّم تعجب میکنند که مگر میشود شیعیان و مسلمانان به جهنّم بیایند؟! ولی جهنّمیان پاسخ میدهند:
«قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»[8]
میگویند ما از نمازگزاران نبودیم.
معنا ندارد کسی نماز نخواند و به بهشت برود! اگر کسی صد مرتبه به کربلا و مکه برود، روضه بگیرد و همه واجبات را به جا بیاورد، ولی نماز نخواند، حتماً به جهنّم میرود.
مرحوم آیت الله العظمى مرعشى نجفى«رحمة اللهعلیه» میفرمودند: «روزى در راه زیارت گم شدم و بالأخره تا نزدیک مرگ بىتاب گشتم. با توسّلى به امام زمان «ارواحنافداه»، حضرت به سراغ من آمدند و مرا نجات دادند و فرمودند که «ننگ است براى شیعیان ما که نماز شب نداشته باشند»
نکوهش استخفاف نماز
امام صادق«سلاماللهعلیه» در آخرین لحظات حیات، همه خویشان خود را جمع کردند؛ بهطوری که همه تصوّر کردند امام«سلاماللهعلیه» وصیّت جدیدی دارند. پس از آنکه خویشان و بستگان امام ششم«سلاماللهعلیه» به بالین ایشان حاضر شدند، حضرت فرمودند:
«انَّ شَفاعَتَنَا لاتَنَالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلَوةِ»[9]
کسی که نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما اهلبیت نمیرسد.
حضرت نفرمودند کسی که نماز نمیخواند، جایگاه چنین فردی مسلّماً جهنّم است، بلکه استخفاف نماز باعث میشود انسان از شفاعت اهل بیت«سلاماللهعلیهم» محروم شود.
مصداق سبک شمردن نماز این است که انسان نماز را اوّل وقت و به جماعت بهجا نیاورد و نماز را فدای خواستههای خود کند. استخفاف نماز آن است که کار دنیا را به کار آخرت و بر نماز مقدم بدارد. نماز را در حاشیه زندگی خود قرار دهد و زمانی که به گمان خود به کار مهمّی اشتغال دارد، نماز را از اوّل وقت به تأخیر اندازد. مثلاً هنگام نماز، مشغول عذا خوردن یا کسب و کار باشد. کسی که ادّعای شیعهگری دارد، نمیتواند اهل نماز اوّل وقت و نماز جماعت نباشد. قرآن کریم در مذّمت بیاهمیّتی به نماز میفرماید:
«فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[10]
خداوند متعال در آیات سوره مبارکه ماعون، غافلان از نماز را بیدین معرفی مینماید و میفرماید: وای بر این نامسلمانها که اهمیّت به نماز نمیدهند و در وقت نماز، از آن غافلاند.
ثواب نماز جماعت
با توجّه به اهمیّت نماز جماعت، ثواب فراوانی نیز برای آن ذکر شده است. پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند:
وقتی یک نفر به دیگری اقتدا می کند و نماز جماعت دو نفری تشکیل میشود (مانند نماز جماعتی که زن و شوهر باهم میخوانند)، هر رکعتی ثواب صد و پنجاه رکعت نماز دارد. و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتى ثواب ششصد نماز دارد، و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر مىشود تا به ده نفر برسند، و تعداد آنان که از ده نفر گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمىتوانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
این روایت به اندازهای با اهمیّت است که در رسالههای توضیح المسائل نیز آمده است و هرکس مقلّد هر مرجعی باشد، باید به نماز جماعت اهمیّت بدهد.[11]
البته به قول استاد بزرگوار ما، حضرت امام خمینی«قدّسسرّه»، این ثوابها تفضلی است، نه ثواب استحقاقی. با این ثوابها در حقیقت دانه میریزند تا کبوتر بگیرند.
روش و منش حضرت امام خمینی«قدّسسرّه» نیز در نماز جماعت، اینگونه بود که بسیار برای آن اهمیّت قائل بودند. ایشان هر موقع برای نماز به مدرسه فیضیه میآمدند، چون همه جای آن فرش نداشت، عبای خود را پهن میکردند و نماز جماعت میخواندند.
همه بزرگان و کسانی که به مراتب بالای معنوی دست یافتهاند، بسیار به نماز جماعت مقیّد بودند. کسی که اهل نماز جماعت نباشد، نمیتواند ادّعای مسلمانی کند چه برسد به آنکه بخواهد به مراتب والای معنوی دست یابد. ولی متأسّفانه امروزه، نماز جماعت برای اکثر افراد، کاری سخت و دشوار محسوب میشود! برای غلبه بر این سختی، باید صبر و استقامت به خرج داد.
مصداق سبک شمردن نماز این است که انسان نماز را اوّل وقت و به جماعت بهجا نیاورد و نماز را فدای خواستههای خود کند. استخفاف نماز آن است که کار دنیا را به کار آخرت و بر نماز مقدم بدارد.
نماز شب و اثرات سازنده آن
نماز شب نیز مانند نماز جماعت، به مهجوریت خاصّی دچار شده است. مرحوم آیت الله العظمى مرعشى نجفى«رحمة اللهعلیه» میفرمودند: «روزى در راه زیارت گم شدم و بالأخره تا نزدیک مرگ بىتاب گشتم. با توسّلى به امام زمان «ارواحنافداه»، حضرت به سراغ من آمدند و مرا نجات دادند و فرمودند که «ننگ است براى شیعیان ما که نماز شب نداشته باشند.»
در قرآن کریم، چندین آیه راجع به نماز شب وجود دارد. از جمله آیاتی که در ابتدای بعثت از جانب خداوند متعال بر پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نازل شد، آیات ابتدایی سوره مبارکه مزمّل است. این آیات، مشتمل بر دستور العملی است که پیامبر را موظّف میکند به آنها عمل کنند.[12] یکی از آن دستورات، شب بیداری، تهجّد و نماز شب است:
«یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ، قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً ، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً ، أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً»[13]
خداوند متعال در این آیات میفرماید: یا رسول الله! به هر اندازه که میتوانی، شب بیداری و تهجّد داشته باش.
در روایت آمده است که شیطان مواظب است تا شیعیان نماز شب نخوانند. آنها را سرگرم میکند تا از نماز شب غافل شوند و اینگونه بر گوش و چشم آنها مسلّط میشود و صبحگاه، کسل و افسرده از خواب برمیخیزند.[14]
مسلمان حقیقی، باید با استعانت از نیروی صبر و استقامت، راجع به اقامه نماز جماعت و نماز شب کوشا باشد. در صدر اسلام، مسلمانان همه نوافل را میخواندند و اصلاً یکی از علامتهای مۆمن، خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در طول شبانهروز ، بیان شده است.[15]
کسی تصوّر نکند آنها کار خاصّی نداشتهاند و از روی بیکاری به نماز میپرداختند، بلکه نگاهی به تاریخ سراسر تلاش و کوشش صدر اسلام، نشان میدهد که با وجود همه مشکلات و سختیها، آنها خود را ملزم به اقامه نماز جماعت و نماز شب میدانستند. در زندگی آنان، نماز جماعت، مقدّم بر هر کار دیگری بود و اهتمام به این اصل، تنها در سایه صبر و استقامت صورت میگرفت.
بسیار جای تأثّر دارد که چرا شیعیان، نماز شب و نماز جماعت ندارند؟ بسیاری از اهل سنّت، اهتمام خاصّی به نماز جاعت دارند، ولی متأسّفانه آنها نیز، ولایت ندارند. هر دو عملکرد، نماز جماعت بدون ولایت و ولایت بدون نماز جماعت، ناقص و مایه ناراحتی است.
پینوشتها:
1. علل الشرائع، ج 2، ص 363
2. مائده/ 27
3. علل الشرائع، ج 2، ص 363
4. عدّة الداعی، ص 152
5. بحارالأنوار، ج 43، ص 339
6. امالی الصّدوق، ص 268: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ وَلَایَةِ أَمِیرِ الْمُۆْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ ع»
7. مدثر / 42
8. مدثر / 43
9. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 206
10. ماعون / 5-4
11. ر.ک: رساله توضیح المسائل، ص 172، مسأله 1070
12. ر.ک: سیر و سلوک؛ مقدّمه (از آثار معظّم له)
13. مزمّل / 4-1
14. من لا یحضره الفقیه، ج1، صص 479-478
15. روضة الواعظین، ج 1، ص 195: «عَلَامَاتُ الْمُۆْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ إِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم