1- کسى که به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست.( سوره کهف، آیه 28)
2- عاقل باشد حضرت على (علیه السلام) فرمود: بیشترین دوستى و خوبىها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است.( غررالحکم، حرف الف)
3- مولوى داستان دوستى مردى با خرس را که مصداق بىخردان است به شکل زیبایى بیان مىنماید.( مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 1932- 2124)
4- خیانت کار نباشد
5- ستمکار نباشد
6- سخنچین نباشد
امام صادق (علیه السلام) فرمود: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانتکار، شخص ظالم، انسان سخنچین. زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند و شخصى که به جانبدارى از تو حق دیگران را پایمال نماید و عادت به ظلم پیدا کند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخنچین، همانطور که سخن دیگران را پهلوى تو مىآورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد.(بحارالانوار، ج 75، ص 229)
7- آن چه براى خود مىپسندد براى تو نیز بپسندد و آنچه را که براى خویش نمىخواهد براى تو نیز نخواهد.
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: در مصاحبت و رفاقت کسى که آن چه را براى خود مىخواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایدهاى وجود ندارد. (بحارالانوار، ج 71، ص 198)
علاقه انسان به دوستان احساسى پاک و لطیف است اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند و از طرف دیگر باید مراقب دخالت غرایز دیگر، مانند غریزه جنسى در این موارد نیز بود
آنچه نفس خویش را خواهى حرامت سعدیا گر نخواهى همچنان بیگانه را و خویش را
8- قاطع رحم نباشد
امامباقر (علیه السلام) فرمود: پدرم امامسجاد (علیه السلام) مرا نصیحت فرمود که اى پسرم از رفاقت با کسانى که قطع رحم مىکنند بپرهیز زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بار مورد لعن و نفرین پروردگار یافتم.( تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45)
شخصى که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و همزیستى صحیح داشته باشد در حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مىباشند، چگونه مىتوان انتظار داشت با غیر فامیل رفاقت صمیمانه داشته باشند.
9- عیبجو نباشد
امام على (علیه السلام) فرمود: از رفاقت و نشست و برخاست با کسانى که عیبجو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مىباشند، پرهیز کن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمىماند و خود نیز طعمه عیبجویىهاى آنان خواهد شد.( غررالحکم، باب الف)
چگونه دوستانمان را برای رفاقت امتحان کنیم؟
در روایات راههاى متعددى براى امتحان نمودن دوستان مشخص شده که عبارت است از: الف) در حال بىنیازى و فقر، دوستى او عوض نشود امامباقر علیه السلام فرمود: بدترین دوست کسى است که تو را به هنگام بىنیازیت حفظ کند و به وقت تنگدستى رها سازد.( میزان الحکمه، ج 1، ص 53)
حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: «هنگام از بین رفتن قدرت انسان دوست از دشمن شناخته مىگردد»
سعدى گوید:
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یارى و برادر خواندگى
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالى و درماندگى
ب) به هنگام عصبانیت بدگویى تو را ننماید
امام صادق (علیه السلام) فرمود: دوستى که سه بار از تو عصبانى شد ولى بدگویى تو را ننمود و کلام ناسزا از دهانش خارج نشد او را براى خود نگهدار.( بحارالانوار، ج 78، ص 251)
ج) به نماز اهمیت بدهد
قرآن مىفرماید: «اى اهل ایمان با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه گرفتند دوستى مکنید. زمانى که شما نداى نماز بلند مىکنید آن را به مسخره و بازى مىگیرند زیرا آن قوم مردمى نادان و بىخردند.»( مائده، آیه 57)
سعدى در این باره گفته است:
وامش مده آن که بىنماز است
گرچه دهنش زفاقه باز است
کو فرض خدا نمىگزارد
از قرض تو نیز غم ندارد
د) اهل نیکى در هنگام سختى و راحتى انسان باشد
امیرالمۆمنین (علیه السلام) فرمود: «در سختىها دوستان امتحان مىگردند»، (غررالحکم، حرف فاء لفظ فی). در این باره نیز سعدى زیبا سروده است:
جوانى پاکباز پاک رو بود که با پاکیزهرویى در گرو بود
چنین خواندم که در دریاى اعظم به گردابى درافتادند با هم
چو ملاّح آمدش تا دست گیرد مبادا کاندرین حالت بمیرد
همى گفتى در میان موج و تشویر مرا بگذار ودستِ یار من گیر
ه) هنگام زوال توانایى انسان دوستیش از بین نرود
حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: «هنگام از بین رفتن قدرت انسان دوست از دشمن شناخته مىگردد.» ( غرر الحکم، حرف عین، لفظ عند)
و) هنگام به قدرت رسیدنش از احسان به دوستان خوددارى ننماید
راجع به علاقه نسبت به دوستان: علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى که موجب اخلال در برنامه زندگى و کارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشکالى ندارد، بلکه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل همان طور که خود شما به آن التفات دارید میانهروى است و زیادهروى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشکلات ذکر شده خواهد گشت.
امام على (علیه السلام) فرمود: از رفاقت و نشست و برخاست با کسانى که عیبجو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مىباشند، پرهیز کن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمىماند و خود نیز طعمه عیبجویىهاى آنان خواهد شد
دوستى ها بر چند نوع است:
1- دوستى به خاطر خدا همانند علاقه به اولیاى دین و برادران ایمانى که منشأ آن منش دینى فرد و اعتقادات او است نه انگیزههاى دیگر.
2- دوستى به جهت مال و جمال و یا کششهاى غریزى دیگر.
نوع اول این دوستى ها عبادت و از بهترین اعمال است. چنان که در احادیث منقول از اهل بیت (علیهم السلام) آمده است: هل الدین الا الحب آیا دین جز محبت چیز دیگرى است؟
نوع دوم این دوستى ها چنانچه موجب سد راه خدا گردد و احیانا آدمى را به انحراف بکشاند، خطرناک ترین دام شیطان است که باید از آن پرهیز نمود و تنها آن را معبرى براى درک جلال و جمال خداوند قرارداد. ممکن است گلى زیبا انسان را فریفته و مجذوب خویش کند ولى عاقل کسى است که در وراى زیبایى گلجمال خالق گل راببیند و از این حجاب عبور کرده تا ملکوت را مشاهده نماید.
توجه ! توجه !
توجه به این نکته الزامى است: دوست و دوستیابى از نیازهاى واقعى زندگى است و داراى فلسفه خاصى است. اما آنچه مهم است این که در این راستا همچون دیگر جنبههاى زندگى رعایت اعتدال لازم و ضرورى است.
به عبارت دیگر: علاقه انسان به دوستان احساسى پاک و لطیف است اما همواره باید عواطف با تعقل همراه باشند و از طرف دیگر باید مراقب دخالت غرایز دیگر، مانند غریزه جنسى در این موارد نیز بود.